یكی بود یكی نبود یه دروغ كهنه بود
یكی موند یكی نموند حرف راست قصه بود
یكی موند با غصه ها، به غم عشق مبتلا
یكی رفت چه بی وفا، با دو رنگی آشنا
اونكه موند ریشه پوسوند دلشو غصه سوزوند
نالش از دوری نبود، پشتشو دوری شكوند
زیر آوار جفا دل دادش به هر بلا
با همه عشق و وفا راهی شد تو قصه ها
اونكه موند یه قصه ساخت اما هی هستی شو باخت
قصه ها به سر رسید ، اون به عشقش نرسید
هیشكی خوابشو ندید، گل یادشو نچید
گم شدش تو قصه ها، توی شهر عاشقا