آخرین ارسال ها در انجمن فتوبلاگ عکس های منتخب

سلام،نمیخوام زیاده گوئی کنم پس زودی میرم سر اصل مطلب !

3175

          پسرک جهنمی 
            بازدید : 2141
          شنبه 11 شهریور 1391
           نظرات (24)
        

سلام،نمیخوام زیاده گوئی کنم پس زودی میرم سر اصل مطلب ! ... من مدتی میشه که از بلاگفا به اینجا نقل مکان کردم (Pic.Blogfa.Com) شروع کارم با بلاگفا بود تا همین چند وقت پیش،ازش راضی بودم الانم هستم علی رغم اینکه خیلی اذیتم کرد،آرشیوی رو که برای جمع و جور کردنش چندسال وقت گذاشته بودم رو تو عرض چند ثانیه نیست و نابود کرد،بدون هیچ علتی!!! ... (از سال 84 تا 88) بگذریم،یادآوریش باعث میشه دوباره ازش متنفر بشم ولی دوست ندارم با همه ی اذیت و آزارهاش نسبت بهش همچین حسی داشته باشم آخه هنوزم که هنوزه باور دارم حسی که تو بلاگفا و بلاگفائی هاست تو جاهای دیگه نیست،اونجا ارتباط خیلی بیشتری و قابل حستری میان نویسنده و بازدیدکننده هست،این موضوع برای خود من به عینه ثابت شده،قبول دارم که در اینجا از لحاظ امکانات نسبت به بلاگفا احساس رفاه بیشتری مبکنم ولی همه ی ما بخوبی میدونیم که برای چی اینجا هستیم !؟ (منظورم دنیای مجازیست و بخصوص دنیای وبلاگیست) برای ارضاء یه سری از نیازهای روحی و روانی وجودمون که احساس میکنیم جائی بجز اینجا برطرف نمیشه،شاید سمت و سوی خوبی نباشه ولی برای خود من به شخصه که اینجوری بوده و هست و خواهد بود،یجورائی وقتی میام اینجا و وقت خودم رو با فتوبلاگم سپری میکنم (حالا به نحوی از انحاء) احساس میکنم سبکتر شدم،احساس میکنم به اون چیزی که میخوام نزدیکتر شدم و ... قرار شد خیلی حرف نزنم پس دوباره رک گوئی :

اینجا اومدن زمانی ارزش داره که حس بدی و در مقابل حس دریافت کنی،به زبان ساده تر بگم باید یه نوع ارتباط بین نویسنده و بازدیدکننده اش برقرار بشه تا میل و حسی برای ادامه دادن و بودن در اون ایجاد بشه،حس کنه که تنها نیست و فقط صرف گذروندن وقت وارد این دنیای خاص و دوست داشتنی نشده !!!

متاسفانه در این چند روزی که من به اینجا نقل مکان کردم علی رغم اینکه بازدید روزانه فتوبلاگ بالای 5000 هزار... ولی هیچ حسی میان من و این همه آدمی که به اینجا سر میزنن رد و بدل نشده که نشده !!! اصلا دوست نداشتم و نمیخواستم که حرف بزنم یعنی با شما دوستان عزیز درد دل کنم ولی بازم گفتم بگم بهتره،آخه این راه و رسمش نبوده و نیست که بی خبر بیائی و بی خبرم بری.امیدوارم که از حرفام ناراحت نشده باشید.

ایشالله که همیشه دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــتون شاد و تنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــتونم سالم باشه،همیشه.

برچسب ها حرف دل , حرف دل پسرک ,

مطالب مرتبط

لبخندت زيباست...

بر لب بام نشسته ام...

حرف دل فرشته

بازم حرف خوب

دل ميخورد غم من و من ميخورم غمش ، ديوانه غمگسارى ديوانه ميکند

هرچه عاشق زارتر ، معشوق از او بیزارتر . . .

دل را نگاه گرم تو ديوانه ميکند ، آينه را رخ تو پريخانه ميکند

برای خانه دل ، این کانون حس و مهر ، چراغی نیست جز عشق

بعضی وقتا که خیلی ناراحت میشم میام سر وقت عکسهام تا باهاشون خودم رو آروم کنم...

دلم میخواد اینجور حسی رو اونم تو اینجور مکانی بودن رو تجربه کنم ... دلم میخواد،آره میخواد

ارسال نظر برای این مطلب

	این نظر توسط عالیه در تاریخ 1391/08/07 و 12:46 دقیقه ارسال شده است

			سلام.میدونم که منو به یاد نمی آرید ولی منم از طرفداران قدیمی فتوبلاگم...خیلی وقت بود گمتون کرده بودم.اما خدا خواستو پیدا شدین!به یاد گذشته ها چرخی تو ایمیلم های قدیمی زدم روی آدرستون کلیک کردمو باز اومدم تو دنیای شما.. خیلی وقتا دلم واسه اون زمان تنگ میشه..اون زمانی که می اومدم عکساتونو میدیدم و از همه ی دنیا فارغ می شدم..اون زمانی که هر چی تو دلم بود بدون ترس به زبون می آوردم براتون کامنت می ذاشتم..دلم تنگ اون روزاست...واقعا دلم تنگه! خوشحالم که شما حداقل اینجا رو دارید تا از فکر دنیا راحت بشید...برای منم دعا کنید!دوستدار همیشگی فتوبلاگ..عالیه.. پاسخ : سلام عالیه جان،سلام نازنین،خیلی خوشحالم که دوباره برگشتید،شما دوست خوبم رو خوب بیاد دارم،آره حق با شماست،من خودمم دلتنگ اونروزام،خیلی هم دلتنگم،ایشالله که همیشه دلت آروم باشه،ایشالله که هیچ غم و غصه ائی به دلت قشنگت راه پیدا نکنه و همیشه پر از شادی باشه،باشه چشم براتون دعا میکنم،برا سلامتی و شادیتون

	این نظر توسط saeed512 در تاریخ 1391/07/14 و 2:12 دقیقه ارسال شده است

			سلام دادا من رو یادته موقعی که تو بلاگفا بودی بهت گفتم تبادل لینک کنیم حتی جوابم رو هم ندادی اون موقع این حس خودت رو داشتم حالا بچش از این عذاب علیم http://saeed512.blogfa.com پاسخ : سلام سعید جان،آره یادمه ولی سعید جان خوب یادمه مدتی که با وبلاگ های دیگه تبادل لینک داشتم لینک وبلاگ شما دوست عزیزم رو هم تو فتوبلاگ گذاشته بودم و زمانیکه تصمیم گرفتم که دیگه قسمت تبادل لینک رو از فتوبلاگ حذف کنم دیگه با هیچ وبلاگی تبادل لینک نکرده و نداشتم تازه اون زمان بود که لینک وبلاگت رو از فتوبلاگ برداشتم،من همیشه سعی کرده و میکنم که تا اونجا که برام ممکن و مقدوره به همه ی شما دوستان خوبم کمک کنم حالا تو هر زمینه ایی که شده (مثه همین تبادل لینک)،سعید عزیز من به گفته ی شما بیش از حد این عذاب رو چشیده ام خیلی بیشتر از اونچه که شما دوست نارنینم حتی بتونی تصورش رو هم ... راستش شاید نتونستم بخوبی منظورم رو بهتون برسونم ! ببین خیلی خلاصه بهت بگم که من هیچوقت و هرگز اینجوری نحرفیدم که یجورائی گدائی نظر دادن کرده باشم و خدائی ناکرده خواسته باشم با اینجوری حرفیدنم دل شما خوبان رو به درد و رحم بیارم تا شاید شما برام کامنت بزارید و باهام بحرفید،هرگز،هرگز (اگه اینجوری بود که خیلی بهتر و کارسازتر میتونستم به مقصودم برسم) تمام منظورم اینبود که من با دلم با شماها هستم و باهاتون میحرفم پش شما هم با دلتون باهام باشید با دلتونم باهام بحرفید،فقط همین و بس. دلت شاد و تنت سالم،اونم همیشه

	این نظر توسط Mary در تاریخ 1391/07/07 و 18:01 دقیقه ارسال شده است

			بهــ نظرمــ اینــ پستــ خیلیــ تاثیر گذار بود... قطعا" ازینــ به بعد پستا کلیــ نظر خواهند داشتــ پاسخ : Mary عزیز همونطوری که به سعید جان گفتم من هرگز نخواسته و نمیخوام و نخواهم خواست که جوری با شما عزیزانم بحرفم که خدائی ناکرده بخوام شما رو یجورائی وادار کنم که برام کامنت بزارید و از این حرفا ... !!! باور کنید هرگز،هرگــــــــــــــــــــــــــــــز دوست خوبم ... تمام حرفم اینبوده و هست که بیائید دلی با هم باشیم،حس هامون رو با هم مبادله کنیم،همین نازنین

	این نظر توسط saman در تاریخ 1391/07/03 و 7:46 دقیقه ارسال شده است

			سلام...خوبی؟! آره خداییش وقتی نتونی حس بدی و حس بگیری چه فایده ای داره؟! اما دقت کردی آدما هر روز یه جورین؟؟ ممکنه بعد چند هفته یا چند ماه پشیمون بشی باز برگردی؟! بمونی...دوباره صبح پشیمون بشی که چرا اومدی؟! بری.... اصلن ما از دنیا و آدمای اطرافمونه که حس میگیریم...نگه داشتن یه حس خیلی سخته... حتی اونیکه عاشقشی یه هفته یه ماه یه سال آخرش یه روزی یه چیزی بهت میگه که از همه این باهم بودناش خسه میشی..بیخیال میشی...دیدت نسبت به همه آدما ..همه عوض میشه...بعد دنبال مقصر میگردی...بعد چند سال فراموش میکنی..باز برمیگردی...عاشق میشی...میرسی یا نمیرسی مهم نی اینکه برمیگردی مهمه!!! بابا بهترین و نزدیکترین کست خدایی نکرده خدایی نکرده از بین میره...فراموش میکنی حالا چند سال بعد ولی فراموش میکنی...آههههه نمیدونم چی دارم مینویسیم..اصلن نمیدونم چمه..خداییش انگشتام دارن خودشون راه میرن روی کیبورد...اه خسه شدم...عاشق شدم..گناه کردم...بخشیده شدم...رفتم...اومدم...موندم...پیداش کردم...از دست دادمش...ازش متنفرم....دیگه نمیخام ببینمش...دلم براش تنگ میشه....دوسش دارم...میخام یا نمیخام بمیرم...بمونم...برم.... چه صبح قشنگی...چه روز بدی؟... چه ......... دوباره و دوباره -هروز و هر روز با خیال خودمونه که زندگی میکنیم-با فکرمون دنیامونو میسازیم...حالا اگه یه چاشنی به اسم خدا داشته باشیم ببین چه قشنگ میشه همه چی... تو آیا دیده ای وقتی خطائی می کنی اما ، ته قلبت پشیمانی و می خواهی از آن راهی که رفتی ، باز برگردی نمی دانی که در را بسته او یا نه ؟ یکی با اولین کوبه ، به در ، آهسته می گوید : بیا ، ای رفته ، صد بار آمده ، باز آ که من در را نبستم ، منتظر بودم که برگردی.... اما من " خدایا تو خالق منی ولی تو رو که نمیشه بغل کرد... لمست کرد...نازت کرد ! خدایا دنبال یه جسم خاکیم!!! ولی خودت گفتی که همه آدما ناسپاسن!! پس تکلیفمون چیه!؟ چرا همه دم از عشق پاک و تنهایی میزنیم ولی هیشکی با هم نیست!!! خب اینهمه آدم پاکی که دم از عشق ناب میزنن چرا به یکی دیگه مثه خودشون نمیرسن.... دیدی؟؟ ناسپاسیم هممون !! قبول... ولی آخرش که چی ؟؟؟ تکلیفمون چیه؟؟؟ چیکار کنیم؟!" پاسخ : سلام سامان جان،سلام،خوبم،خدارو شکر،سامان وقتی حرفاتو خوندم،یعنی چند بار خوندمش،حس کردم خودمم که اینجوری حرفیده،باور کن،سامان منم زیاد تو چنین وضعیتی ... الانی نمیدونم چجوری برات بحرفم که بتونم اون حس واقعیم رو بهت انتقال بدم،با همه ی حرفات موافقم،100% هم موافقم،کاشکی منم باز به روزائی برگردم که بتونم مثه الانی تو باز اینجوری خیلی راحت و قابل فهم همه ی حرفهای دلم رو به رشته تحریر در بیارم،باور کن اینو از صمیم قلبم میگم،تو تمام حرفهای دلم رو زدی،برای یه لحظه به دلت و حس و حالش حسودیم شد،فقط بزار بهت بگم که باید قدر این حس و حال های کنونیه دلت رو بیشتر از همیشه بدونی،یه روزی میاد که دیگه نمیتونی اینجوری ...

	این نظر توسط آذر در تاریخ 1348/10/11 و 15:42 دقیقه ارسال شده است

			سلام وقتی رفتم به آدرس allpics و دیدم یه صفحه دیگه باز شد شوکه شدم چند وقتی نبودم...نمیدونم از کی اینجوری شده. در مورد بلاگفا هم موافقم...منم که قبلا مینوشتم همین حس تو رو داشتم اما قبول کن حالا حتی دیگه بلاگفا هم این حس رو نمیده....3-4 سال پیش چه دوستای دلی پیدا کردم تو این دنیای مجازی...اما الان نمیشه به کسی با دلت اطمینان کنی... خیلی سخت شده....دوستش ندارم میام و میرم واسه دیدن عکسای جدیدو پر از احساست پاسخ : سلام آذر جان،مشکل آدرس allpics.ir رو برطرف کردم آره واقعا نمیشه،یجورائی میشه گفت که دیگه باید قید رابطه ی دلی رو زد و فقط مجازی وار بیائیم و برویم (از اینجور بودنی متنفرم) چه زود همه چی تغییر کرد و از اینرو به اونرو شد،کاش بازم ماها سعی کنیم واقعا با هم و همراه هم باشیم (این رو از صمیم قلبم گفتم) فکرش رو بکن از دنیای هزار رنگ بیرون فرار میکنی و به اینجا پناه میاری به این گمان که شاید اینجا کمی آروم بشی و درد و غم هاتو فراموش کنی ولی افسوس که اینجام داره کم کم مثه دنیای بیرون میشه (شایدم شده باشه و من هنوز بی خبر باشم) راستش من هنوز به اینجا به دید مکانی برای خالی کردن دل و سبک کردن روحم از خیلی از متعلقات بیهوده دنیای رنگین کمانی بیرون نگاه میکنم.امیدوارم که بتونم هنوزم مثه گذشته های نه چندان دور حرفهای دلم رو با شما مهربونا در میون بزارم و در عوض حرفهای دوست داشتنی شما خوبان رو هم ... دلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــت شاد و تنــــــــــــــــــــــــــــــــــــت سالم اونم همیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشه ایام

	این نظر توسط هستی در تاریخ 1348/10/11 و 22:27 دقیقه ارسال شده است

			سلام منم یه بازدید کننده ی خاموشم. واقعا قشنگه وبت و لذت بخش. تبریک میگم بهت. فقط یه سوال من خیلی وقته به این وب سر میزنم بیشتر از دو سال.پس چرا گفتی که چند روزه که به اینجا نقل مکان کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ واسم سوال شده پاسخ : سلام هستی جان،مرسی از اینکه اینباری با کامنت دادنت بهم دلگرمی و شوق بودن و ادامه دادن دادی،مرسی،آخه دیگه توی فضای بلاگفا نیستم،دیگه با بلاگفا خداحافظی کردم

	این نظر توسط احمد نوری در تاریخ 1348/10/11 و 23:51 دقیقه ارسال شده است

			سلام محمد جان چطوری داداشی این حرفا چی بود؟ تا حالا اینطوری دیگه ندیده بودمت خیلی دوست داشتم جای شما باشم و یه همچین وبلاگی داشته باشم با این همه بازدید... مطمئن باش همه ی بازدید ها هم از سر شوق و دوستی و دلبستگی و وابستگیه مثل خودم... البته ببخشید سر میزنم میبینم لذت میبرم و پیام نمیدم!!! درسته شاید یه مقدار سخت باشه ولی... باور کن ارزشش داره چون به نظر من فتوبلاگ مثل سفره ی دلته که این همه مهمون دعوت کردی تا باهاشون درد دل کنی به هر حال... وقتی داری کار خوبی انجام میدی منتظر جواب پس گرفتن نباش امیدوارم منظورم درست برداشت کنی در نهایت این میخوام بهت بگم که همیشه باهاتم نه اینکه رفیق نیمه راتم فدای دل مهربونت برم داداشی پاسخ : سلام احمد جان،سلام ای همیشه خوب،سلام،خوبم داداشی،ایشالله که شما هم خوب خوب خوب باشی،همیشه،راستش اصلا دلم نمیخواست که اینجوری بحرفم ولی دیگه نتونستم که جلوی دل خودم رو بگیرم،باور کن نتونستم،یجورائی میشه گفت بدجوری قاط زده بودم (قاط دلی) آره باهات موافقم،سخته ولی ارزشش رو داره،تو این چند سال واقعا اینو به معنای واقعی فهمیدم و حس کردم،سفره دل ... چه تشبیهه قشنگی کردی،داداشی آخه حرفیدن های شما حس خیلی خوبی بهم میده،این حس که تنها نیستم،این حس که شما خوبان هستید و حرفهای دلم رو ... با خوندن حرفای دلتون دلم گرمتر میشه و امیدوارتر،میخوام که شما هم بحرفید و همش این من نباشم که میحرفه،آره داداشی خوبم شما بزرگوار برای من هیچوقت رفیق نیمه راه نبودی،هیچوقت،منم فدای دل مهربون و خدائی داداشیم بشم،خیلی خوشحالم از اینکه بهم سر زدی و بدونکه با حضورت بهم انگیزه بودن و ادامه دادن دادی،مرسی ای همیشه خوبم

	این نظر توسط s falah در تاریخ 1348/10/11 و 21:52 دقیقه ارسال شده است

			thanks پاسخ : مرسی

	این نظر توسط یکتا در تاریخ 1348/10/11 و 19:46 دقیقه ارسال شده است

			سلام منُ یادتونه خیلی دلم برای اینجا تنگ شده بود.میترسیدم وقتی برمیگردم شما و فتوبلاگتون نباشید خوشحالم هستین باز هم سر میزنم نمای سایت هم خبلی خوشمل شده ها پاسخ : سلام یکتا جان،آره که یادمه،مگه میشه شما نازنین از خاطرم رفته باشید،منم دلم برای شما و کامنت های دوست داشتنیتون تنگ شده بود،مرسی دوست خوبم،شما چشاتون خوشمل میبینه،امیدوارم که لیاقت این همراهی رو داشته باشم،منتظرتم مهربون

	این نظر توسط رها در تاریخ 1348/10/11 و 22:29 دقیقه ارسال شده است

			سلام پسرک آسمونی من. مبارک باشه آقا ایشالا چرخش بچرخه واست نازنین. خوشحالم که هستی برقرار باشی و سبز شوالیه من پاسخ : سلام دخترک آسمونی من،مرسی مهربونم،منم خوشحالم از اینکه هنوزم که هنوزه بیادم هستی و به فتوبلاگ سر میزنی،از بس تو خوبی،ایشالله که دلت همیشه آروم باشه،ایشالله که تنت همیشه سالم و تندرست باشه،ایشالله که بیاری خدای خوب و مهربون به دونه دونه آرزوهای دلت ... ایشالله ایشالله ایشالله

12 3 ❯

حرف دل

حرف دل دخترک

حرف دل پسرک

حرف دل شما

عکس بازیگران سینما

عکس بازیگر مرد

عکس بازیگر زن

عکس منتخب

عکس روز

عکس بدون شرح

عکس جالب و دیدنی

عکس زیبا

عکس دوست داشتنی

عکس فرشته کوچولو

عکس عاشقانه

عکس درخواستی شما

نقاشی زیبا

عکس ارسالی شما

عکس فرشته کوچولو

عکس جالب و دیدنی

کدستان

کدستان

سلام،نمیخوام زیاده گوئی کنم پس زودی میرم سر اصل مطلب !