من سالهاست كه به تلالو خسته ي يک قطره مي انديشم
سالهاست كه در تلالو يك اشک مي دوم
سالهاست كه به معني يک قطره ، يک اشک مي انديشم
اشكي كه از شوق ديدار مي چكد
اشكي كه از غم دوري يار مي چكــد
و يا آنكه از سوختن چشمان خسته ي يک چشم انتظــار مي چكـد
و چيست معني اين قطره ، اين واژه ، اين اشک
كه مي چكد و مي غلتد و مي خواند
به ياد مي آورد و فريــاد مي زند :
آي مردم من عــــــاشقم
و سپس در خـاک مي رود و ستـــاره مي شود
ستــــاره اي در زميـــن