بيا بامن دلم تنها ترين است ... نگاهتدر دلم شور آفرين است
مرامستي دهد جام لبانت ... شراببوسه ات گيرا ترين است
ز يكديدار پي بردي به حالم ... عجب درمن نگاهت نكته بين است
سخن ازعشق ومستي گوي با من ... سخنهايت برايم دلنشين است
مرا درشعله ي عشقت بسوزان ... كه رسمدوستداريها همين است
نشانعشق را در چشم تو خواندم ... دلم چون كويي آيينه بين است
به منلطف گل مهتاب دادي ... تنت باعطر گلها همنشين است
نشانعشق را در چشم تو خواندم ... دلم چون كويي آيينه بين است
به من لطف گل مهتاب دادي ... تنت با عطر گلها همنشيناست
دوست را هم تو باش آغاز وپايان ... كه عشق اوليوآخرین است