فرشته های دنیا رو صدا کن...چشای نازتو رو به خدا کن
عمو رفته بَرامون آب بیاره...واسه دلشوره ی بابا دعا کن
چشات خورشید و لبخند و ستاره..زمین از خونِ سرخت لاله زاره
برای غربتِ تو گریه کردن...تمامِ مَشک های پاره پاره
به چشمات خواب برمی گرده کاکا...به شب مهتاب برمی گرده کاکا
شنیدی که می گن مَرده و قولش...عمو با آب برمی گرده کاکا
سوار قایقِ مهتاب شد رفت...دلِ بی طاقتش بی تاب شد رفت
کنار رود و مَشکِ تیر خورده...عمو از خجالت آب شد رفت
(حامد عسگری)