گاهی دختـــر بودن درد است
دختـر که باشی رفتـن نگاه ها و دست ها سخت مـــی شود
دختر که باشی راحتـــر مـــی شکنی
دختر که باشــی نگاه هــــا فرق دارند
حتــی اگر به تمـــام دنیـــا خوب نگـــاه کنی
باز تمـــام دنیـا می تواند به تـــو بــد نگــاه کند…
دختر بودن گاهـی واقعـــا یک درد است
برای دیدن عکس در اندازه واقعی بر روی آن کلیک کنید
ايستاده ام
تنها
پشت ميله هاي خاطرات ديروز
اينجا
انگشت هايم را مي شمارم
يک.
دو..
سه...
ودست هاي تو در هم فرو رفته اند
تو
غزل را مشت مشت به حراج گذاشتي
که مهرباني ات را ثابت کني
ولی
ولي نفهميدي که من
آن سوي خيابان
انتظارت را مي کشم
تو بي وقفه فرياد کشيدي
ومن
ديگر آزارت نمي دهم
زين پس
قصه هايم را براي هيچ کس تعريف نمي کنم
مطمئن باش
هنوز هم قافيه را به چشمان تو
مي بازم
مطمئن باش!
هر کس که ساختن زندان انفردای به کله اش زده آدم جالبی بوده است و خوب می دانسته چطور با آدمها بازی کند .
یعنی درست تر آن است که بگویم میدانسته آدم بزرگترین دشمن خویش است
لازم نیست او را زیر شکنجه لت و پارش کنند. بتهرین راه این است که خودش را با خودش تنها بگذارند تا خودش دخل خودش را بیاورد.
جیرجیرک
احمد غلامی
تعداد صفحات : 25
بهترین حالت نمایش فتوبلاگ با مرورگر گوگل کروم و بهترین رزولوشن برای دیدن فتوبلاگ (800*1280) میباشد.