loading...
فتوبلاگ عکس های منتخب
آخرین ارسال ها در انجمن فتوبلاگ عکس های منتخب
ابزار ساخت کد لینک باکس
ابزار ساخت کد لینک باکس
پسرک جهنمی بازدید : 410 جمعه 26 آبان 1391 نظرات (0)
Image By AllPic.ir



روزهاست اندوهی
سخت می فشارد قلبم را
مرا دیگر یارای نبرد نیست
بر زانو افتاده
با دستانی خالی
فریادهای عاصی
که به آسمان نرسیده
قطره قطره سکوت می شوند
بر سرم می ریزند
روزها تو می گفتی
تا دیروز من
که می توانم نگه دارم دستی دیگر را
چرا که کسی دست مرا گرفته است
به زندگی پیوندم داده است
امروز می گویم
دستانم رها شده است
دستانت را به دیگری می سپارم
تنها سقوط می کنم
دستی اگر دستم گرفت
هنوز آدمیانی
بر این زمین خاکی
می زیند...


(سحر شاه محمدی)

(تضمین: شاملو)

alvlir بازدید : 396 یکشنبه 21 آبان 1391 نظرات (0)

 

 

یـﮧ دریـا اَشکــــ بـراـے ریـخـتـטּ دارمْــ ـ

 ی
ـﮧ دلـــِ گـٍرفـتـﮧ  

 یـ
زنـدگـے پــُـر اَز פֿــآلـ_‗_‗ـ_ــــے

 مـ
טּ سَرشارمْــ ــ از تَـنــهـایـــــــــــ‗___‗ـــ__‗ـــــــ‗___‗__‗ـــــــے

.

.

.

alt


پسرک جهنمی بازدید : 486 شنبه 20 آبان 1391 نظرات (2)
Image By FotoPic.ir



گفت دانایی که: گرگی خیره سر

هست پنهان در نهاد هر بشر !

لاجرم جاری است پیکاری سترگ

روز و شب، مابین این انسان و گرگ

زور بازو چاره ی این گرگ نیست

صاحب اندیشه داند چاره چیست

ای بسا انسان رنجور پریش

سخت پیچیده گلوی گرگ خویش

وی بسا زور آفرین مرد دلیر

هست در چنگال گرگ خود اسیر

هر که گرگش را در اندازد به خاک

رفته رفته می شود انسان پاک

وآنکه از گرگش خورد هردم شکست

گرچه انسان می نماید گرگ هست

وآن که با گرگش مدارا می کند

خلق و خوی گرگ پیدا می کند

در جوانی جان گرگت را بگیر!

وای اگر این گرگ گردد با تو پیر

روز پیری، گر که باشی هم چو شیر

ناتوانی در مصاف گرگ پیر

مردمان گر یکدگر را می درند

گرگ هاشان رهنما و رهبرند

اینکه انسان هست این سان دردمند

گرگ ها فرمانروایی می کنند

وآن ستمکاران که با هم محرم اند

گرگ هاشان آشنایان هم اند

گرگ ها همراه و انسان ها غریب

با که باید گفت این حال عجیب !؟


(فریدون مشیری)

پسرک جهنمی بازدید : 511 شنبه 20 آبان 1391 نظرات (0)
Image By FotoPic.ir



نمی دانم چه می خواهم بگویم
زبانم در دهان باز بسته ست
در تنگ قفس باز است و افسوس
که بال مرغ آوازم شکسته ست
نمی دانم چه می خواهم بگویم
غمی در استخوانم می گدازد
خیال ناشناسی آشنا رنگ
گهی می سوزدم گه می نوازد
گهی در خاطرم می جوشد این وهم
ز رنگ آمیزی غمهای انبوه
که در رگهام جای خون روان است
سیه داروی زهرآگین اندوه
فغانی گرم وخون آلود و پردرد
فرو می پیچیدم در سینه تنگ
چو فریاد یکی دیوانه گنگ
که می کوبد سر شوریده بر سنگ
سرشکی تلخ و شور از چشمه دل
نهان در سینه می جوشد شب و روز
چنان مار گرفتاری که ریزد
شرنگ خشمش از نیش جگر سوز
پریشان سایه ای آشفته آهنگ
ز مغزم می تراود گیج و گمراه
چو روح خوابگردی مات و مدهوش
که بی سامان به ره افتد شبانگاه
درون سینه ام دردی ست خونبار
که همچون گریه می گیرد گلویم
غمی ‌آشفته دردی گریه آلود
نمی دانم چه می خواهم بگویم


(هوشنگ ابتهاج)

تعداد صفحات : 24

درباره ما
Profile Pic
بهترین حالت نمایش فتوبلاگ با مرورگر گوگل کروم و بهترین رزولوشن برای دیدن فتوبلاگ (800*1280) میباشد.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 2037
  • کل نظرات : 567
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1225
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 46
  • بازدید امروز : 340
  • باردید دیروز : 1,003
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,535
  • بازدید ماه : 2,144
  • بازدید سال : 9,468
  • بازدید کلی : 2,007,143
  • کدهای اختصاصی